دوشنبه ۰۵ آبان ۰۴

نمونه پروپوزال اثربخشی روش دوسا بر نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا 1

نمونه پروپوزال اثربخشی روش دوسا بر نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا 1

دانلود نمونه پروپوزال اثربخشی روش دوسا بر نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا 1 نمونه پروپوزال اثربخشی روش دوسا بر نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا 1 , خرید , ارزان , پروپوزال , اثربخشی , روش , دوسا , بر , نظریه , ذهن , در , کودکان , مبتلا , به , اتیسم , با , عملکرد , بالا , 1 ,

-------

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات<br>دسته بندی : وورد<br>نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )<br>تعداد صفحه : 21 صفحه<br><br> قسمتی از متن Word (..docx) :<br><br> بیان مساله نظریه ذهن (TOM)، یکی از مولفه های اصلی شناخت اجتماعی است که به طور گسترده به توانایی درک هیجانات، انگیزه ها، افکار و متعاقب آن درک رفتارهای دیگران اشاره دارد (گریشام و همکاران، 2010). نقص در نظریه ذهن که آسیب بسیاری در برقراری روابط و سایر حیطه های زندگی را منجر می شود یکی از اساسی ترین نقائص پایه ای در اختلالات طیف اتیسم است که میزان شیوع این اختلال در دهه گذشته در سراسر جهان افزایش یافته است. در مطالعات همه گیرشناسی انجام شده در سال1960، میزان شیوع اختلالات طیف اتیسم 4 در 10000 گزارش شد که این میزان شیوع با تغییر در معیارهای تشخیصی و آگاهی بیشتر متخصصین و والدین از مشکلات تکاملی، دچار تغییر شده است و روندی رو به افزایش داشته است. اگرچه نظریه نقص در فرآیند شکل گیری نظریه ذهن به عنوان عامل زمینه ای نقائص ارتباطی در بیماران اتیستیک تا حدی مورد پذیرش جریان های علمی موجود می باشد، ولی سبب شناسی این پدیده و چگونگی مشارکت آن در ایجاد علائم بیماری مورد اختلاف است. این اختلاف نظر ها به طور عمده در حوزۀ علوم اعصاب بازتاب می یابد. اما آنچه در اکثر پژوهش ها مطرح است این است که : تاکنون فردی با نقص نظریۀ ذهن یافت نشده است که سازوکارهای عصبی سطح پایین پردازش کننده محر ک های اجتماعی در او سالم باشد. شاید بتوان این چنین نتیجه گرفت که آنچه به طور عمده باعث نقائص نظریه ذهن در افراد اتیستیک می گردد، نقص در دروندادهای لازم اجتماعی است که به واسطه اشکال در سازوکار های عصبی سطح پایین تر ایجاد می شود و نه نقص در یک سازوکار اختصاصی نظریه ذهن و در نهایت اگر این نظریه درست باشد، انتظار می رودکه رویکردهای درمانی که عمدتاً به سمت تصحیح عملکردهای جسمانی سطح پایین جهت گیری شده اند، در عمل کارآیی بیشتری از خود نشان دهند (پلیکانو، میبری، دورکین و مالی ، 2006؛ به نقل از محمدخانی، 1390). از طرفی فرآیندهای فیزیولوژیکی و روانشناختی بدن انسان به حدی به یکدیگر وابسته هستند که یکی را بدون دیگری نمیتوان در نظر گرفت. امروزه درمان های زیادی بر اساس همین اصل (یعنی در نظر گرفتن فعالیت های حرکتی و روانی بعنوان فرایندی کلی که از هم تفکیک ناپذیرند و بر هم موثر) مطرح شده اند که یکی از جدیدترین این روش ها، روش توانبخشی دوساهو است. دوسا- هو یک روش توانبخشی روانشناختی ژاپنی است که ابتدا برای بهبود مشکلات حرکتی کودکان دچار فلج مغزی توسط پروفسور گوساکو ناروسه در دانشگاه کیوشو ژاپن در سال 1966، مطرح شد که بعدا برای کلیه اختلالات روان تنی و ارتقاء سلامت جسمی و روانی انسان ها بکار برده شد. در زبان ژاپنی دوسا به معنای یک فرایند کلی است که شامل فعالیت های روانی– داخلی حرکات بدنی می شود، و هو به معنی روش است. توانایی های حرکتی برای عملکرد موثر و کارآمد فرد در حیطه های یادگیری روانی، حرکتی و شناختی و عاطفی بسیار ضروری هستند (کورتز ، 2008). بطور کلی فرآیند روش دوسا را میتوان به دو بخش تقسیم نمود؛ بخش روان شناختی ( شامل اراده و تلاش) و بخش فیزیولوژیکی (شامل وضعیت بدنی و حرکتی). این فرآیند به عنوان فرآیند اراده، تلاش، حرکت طرح ریزی شده است؛ آنچه که در برنامه توانبخشی روانی مطرح می شود در واقع تعریفی جدید از بدن/ مغز/ حرکت است که خودبه خود باعث می شود چهارچوب تکنیک های درمانی مطرح شده در دیدگاه توانبخشی روانی معرفی گردد. پژوهش های متفاوتی نشان داده اند که روش دوسا از طریق تاثیر بر توجه مشترک، افزایش درک از خود و دیگران در طول آرمیدگی عضلانی، بهبود وضعیت بدنی، حرکت و زندگی عاطفی و ثبات هیجان و تغییر برنامه رفتاری زندگی و بهبود تماس چشمی می تواند برتوانایی های فرد در حیظه شناختی و یا بطور دقیق تر نظریه ذهن کودکان اتیستیک موثر باشد ( کورتز، 2008). در واقع از منظر دیدگاه رشد، کودکان اتیستیک در کنترل فرایندهای جسمی شان از همان دوران کودکی مشکل دارند و تفاوت های عملکردی بین ذهن و بدن را درک نمی کنند، به سختی جسمشان را بعنوان قسمتی از خود می پذیرند و زود دچار شکست در رشد حسی نسبت به تحریکات جسمی می شوند، به همین دلیل از جسمشان می گریزند و یا مانع فرایندهای جسمی شان می شوند تا به این وسیله از احساسات منفی رنج نبرند. همانطور که این مکانیسم های دفاعی زیاد می شوند، آنها بیشتر بدنهایشان را نسبت به خود بیگانه حس می کنند؛ بنابراین، این افراد در ساختن یک هویت و تصویر بدنی از خود که یکی از ساختارهای مهم ذهنی است دچار مشکل هستند و به این ترتیب بدون داشتن تعریف از هویت خود رفتار می کنند؛ واضح است که بیگانگی و غفلت از هویت و تصویر بدنی در کودک اتیستیک منجر به غفلت و بیگانگی او از هویت و درک حالات دیگران شود و این همان چیزی است که موجب نقص در نظریه ذهن این کودکان می شود ( موریساکی، 2005). محدودیت بدنی موجب می شود که این کودکان برای نخستین بار با خودشان روبرو شوند، و آنچه در ذهن و بدن هایشان اتفاق می افتد را بشناسند، همچنین نسبت به احساسات سرکوب شده خود بینش کسب کنند. بنابراین، بر اساس این دیدگاه، محدودیت جسمی به کودکان اتیستیک کمک می کند تا هیجان سرکوب شده ای را که ممکن است علت ایجاد اختلال باشد آزاد کنند و از این طریق به شناخت بهتری از بدن و هویت خود ( و شاید در نتیجه آن شناخت بهتری از دیگران ) دست یابند. از طرفی آرام سازی ماهیچه ای، که یکی از تکنیک های این روش درمانی است حساسیت پذیری به فرایند جسمی و گسترش تصویر بدنی را بالا می برد. یکی از مهم ترین تجربیاتی که در ساختن تصویر بدنی سهم دارد، همین حساسیت به آرامیدگی و تنش در ماهیچه ها است؛ در واقع کمک به کودک برای گسترش تصاویر ذهنی، کمک به او برای افزایش قدرت بازنمایی و در نتیجه بهبود نظریه ذهن در اوست. در حالی که فرد متوجه تفاوت های حسی فعالیت های ماهیچه ای خود است، بدن خود را می شناسد و به رابطه بین ذهن و بدن خود پی می برد؛ وقتی این رابطه را یادگرفت در فهم احساسات، عواطف و اهداف افراد کم کم مهارت کسب می کند. از طرفی بر اساس نظریه ناروسه یکی از مهم ترین اهداف درمانی روش توانبخشی روانی دوسا نیز بهبود روابط فرد با محیط بیرونی و دیگران می باشد، پژوهش های مختلف قرائنی را نشان می دهند که روش دوسا از طریق تاثیر بر توجه مشترک و کمک به بهبود تصویرسازی ذهنی در این کودکان می تواند به بهبود نظریه ذهن در کودکان اتیستیک کمک کند، از طرف دیگر چون در این روش نیازی به استفاده از زبان کلامی نیست (موریساکی، 2005)، انجام این روش درمانی برای کودکان اتیستیک و با نقص در مهارت های زبانی امکان پذیر است و تا جایی که پژوهشگر جست و جو کرده پژوهش مرتبطی در مورد اثر این روش بر نظریه ذهن کودکان اتیستیک انجام نشده است. با توجه به مطالب گفته شده پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخ این سوال است که آیا روش دوسا بر سطوح نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا موثر است یا نه؟ ضرورت و اهمیت موضوع تحقیقات فراوانی نشان داده اند که حرکت و فعالیت های فیزیکی می تواند موجب رشد شناخت و تحول آن گردد؛ حرکت و شناخت و هیجان و رشد اجتماعی رابطه بسیار مستحکمی با هم دارند، پژوهش ها نشان داده اند در اثر جنبش و حرکت مغز متحمل تغییراتی می شود که برای عملکرد شناختی بهینه لازم و مطلوب است (کوزیول و همکاران، 2013). یکی از جدیدترین نظریه های حوزه رشد شناخت، نظریه ذهن است که پیش نیازی برای درک محیط اجتماعی و لازمه درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت آمیز می باشد. آسیب در این نظریه، از مهم ترین ویژگی های افراد اتیستیک می باشد و پیامدهای گسترده ای را در همه زمینه های رشدی و سازگاری افراد با اختلال اتیسم دارد. بنابراین بسیار مهم است که برای بهبود نظریه ذهن و در نتیجه شناخت و تعامل اجتماعی بهتر این کودکان به آنها کمک کنیم (پریور ، 2003). روش دوسا بعنوان یکی از روش های توانبخشی روانی-حرکتی با تاثیراتی که برتوجه مشترک ، ثبات هیجان ها، بهبود تصویر سازی ذهنی و بدنی، تغییر برنامه رفتاری زندگی روزانه دارد؛ می تواند با بهبود جنبه هایی از عملکرد شناختی بر نظریه ذهن موثر باشد. در صورتی که تحقیق حاضر انجام شود از بعد نظری نشان می دهد که آیا انجام مداخلات حرکتی در حوزه رشد شناختی، یا به شکلی دقیق تری نظریه ذهن کودکان اتیستیک می تواند اثرگذار باشد یا خیر و در بعد عملی یافته های تحقیق برای درمانگران بالینی، مربیان، برنامه ریزان آموزشی کودکان استثنایی و والدین این کودکان مفید خواهد بود. هدف پژوهش تعیین میزان تاثیر روش دوسا بر نظریه ذهن کودکان اتیسم با عملکرد بالا. فرضیه پژوهش روش دوسا بر نظریه ذهن کودکان اتیسم با عملکرد بالا موثر است. متغیرهای پژوهش متغیر وابسته: نظریه ذهن متغیر مستقل: روش توانبخشی روانی حرکتی (دوساهو) متغیر کنترل: سن، جنسیت، شدت اختلال و هوش تعاریف نظری متغیرهای پژوهش اتیسم با عملکرد بالا: کودک مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا کودکی است که با تعریف اختلالات طیف اتیسم تناسب دارد ( تاخیر و انحراف در حداقل دو تا از زمینه های متعدد رشد مشتمل بر 3 گروه عمده از مسائل رفتاری و مربوط به رشد که شامل: اختلال در تعامل اجتماعی متقابل، اختلال در برقراری رابطه و فعالیت پنداری، مجموعه بسیار محدودی از علائق و فعالیت ها می باشد، همچنین شروع بروز اختلال قبل از دوره رشد اولیه (2013- (DSM-5؛ کودک اتیستیک با عملکرد بالا در جدیدترین نسخه راهنمای تشخیصی و آماری طبقه بندی اختلال های روانی ( 2013، (DSM-5؛ در سطح اول اختلالات طیف اتیسم قرار می گیرد که از نظر شدت بعنوان سطح نیازمند حمایت درجه بندی می شوند. نظریه ذهن : توانایی اسناد حالت های ذهنی از قبیل باورها، امیال، عواطف و اهداف به خود و دیگران و استفاده از این اطلاعات در پیش بینی و تفسیر رفتارهاست (فرگوسن و آستین ، 2010). روش دوسا: یکی از روش های توانبشی روانی- حرکتی که در سال 1967 توسط ناروسه مطرح شده که با فرایند اراده – تلاش – حرکت تعریف می شود که در آن با تمرین های حرکتی و آرام سازی های روانی مهارت های حرکتی و ظرفیت شناختی را افزایش می دهند (موریساکی، 2005). تعاریف عملیاتی متغیرهای پژوهش اتیسم با عملکرد بالا: در این پژوهش کودک مبتلا به اتیسم با عملکرد به وسیله ی تشخیص روانپزشک و پرسشنامه غربالگری اختلالات طیف اتیسم ASSQ (ساخته اهلر و گیلبرگ، 1993؛ هنجاریابی در ایران توسط کاسه چی، 1390) شناسایی شد.,   برای مشاهده توضیحات فایل  نمونه پروپوزال اثربخشی روش دوسا بر نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا 1  اینجا کلیک کنید برای دانلود فایل باکیفیت نمونه پروپوزال اثربخشی روش دوسا بر نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا 1 روی دکمه زیر کلیک نمائید ✔️  دارای پشتیبانی 24 ساعته تلفنی و پیامکی و ایمیلی و تلگرامی ✔️  بهترین کیفیت در بین فروشگاه های فایل ✔️  دانلود سریع و مستقیم ✔️  دارای توضیحات مختصر قبل از خرید در صفحه محصول ✔️ دانلود نمونه پروپوزال اثربخشی روش دوسا بر نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا 1
۰ ۰
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.